به گزارش نشر روز، فارغ از جنبه فنی ماجرا که بعد از نکونام و دوران موقت بختیاریزاده، آبیهای پایتخت منتظر تثبیت موسیمانه و خروج از بحران با او بودن.
روزنامه خراسان نوشت: جنبه تلخ ماجرا این است که نتایج موسیمانه در استقلال در بهترین حالت مشابه همتایان ایرانیاش بود و با این حجم از ستاره بدتر از این نمیشد نتیجه گرفت. اما او در حالی نتایج ضعیفی گرفت که برخلاف مربیان ایرانی حاضر به کنار آمدن با دریافت با تاخیر حقوق نیست و وقتی هم نتیجه نمیگیرد حاضر به کاهش قرارداد نمیشود تا استقلال همهجوره از حضور او ضرر کند. اتفاقی که در این فصل و در بسیاری از تیمهای دیگر از جمله پرسپولیس رخ داده تا شاهد تباهی تلخ دلارهای فراوان بهنفع دلالهای فوتبالی، مربیان کم دانش و غیرحرفهای و بازیکنان درجه چند خارجی باشیم.
بهطور مثال پرسپولیس هم با چالش فسخ با لوکاس ژوآئو مواجه بود که قراردادی ۸۰۰ هزاردلاری دارد با عملکرد یک گل در جام حذفی و بازیهای بسیار ضعیف در مسابقات آسیایی و لیگ برتر.
درحالیکه موقعیتهای بیشماری را که این مهاجم خارجی ۸۰۰ هزار دلاری (۶۶ میلیارد تومان ناقابل) خراب کرد، یک مهاجم ایرانی جوان ممکن بود گل کند و در نهایت یک چندم خسارت دلاری ژوآئو پول بگیرد؛ یا لااقل در ازای خراب کردن موقعیتها کمی تجربهاندوزی داشته باشد.
مصادیق این موضوع به همینها محدود نمیشود. ابتدای این فصل هم استقلال که دروازهبانی ملیپوش را درون دروازه دارد و یک ذخیره مطمئن را با رضایتنامه میلیاردی جذب کرده بود، یک دروازهبان بوسنیایی هم گرفت. این دروازهبان بدون نیاز کادر فنی همراه با یک وینگر هموطنش درحالی به استقلال آمدند که مشخص نشد چرا و با چه مکانیزمی، براساس کدام نیاز و توسط چه کسی جذب شدهاند و در نهایت خیلی راحت و بدون انجام بازی فسخ کردند، خسارت گرفتند و رفتند.
چرا؟ چون بیشتر فوتبال باشگاهی ما هنوز دولتی است؛ مدیرانش نیازی به پاسخگویی دقیق حس نمیکنند؛ عملکرد ضعیف هم مشکلی برای مشاغل بعدیشان ایجاد نمیکند؛ دلارهای بیزبان هم که از جیبشان نیست؛ پس در حالت خوشبینانه ماجرا با بیکفایتی، بیدقتی و بدون توجه به زیرساخت فوتبال پایه، توسعه آکادمیها و بازیکنسازی، بازیکن خارجی بیکیفیت جذب میکنند تا جیب دلالها پر شود.
در حالت بدبینانه هم بهنظر میرسد پشت اینهمه آمد ورفت بازیکنان و مربیان خارجی منافع عدهای تامین میشود که میبینند یک مربی یا بازیکن ممکن است فسخ کند اما حتی با پرداخت یکی دو قسط از حقوقش، نه تنها زمینه ماندنش را فراهم نمیکنند که گویی کمک حالش برای یک فسخ شیرین هستند تا هم پول مدتی که بوده و عملکرد ضعیف داشته را کامل بگیرد؛ هم پول مدتی که نخواهد بود اما قرارداد داشته است.
بهعلاوه اینکه با فسخ کردن رزومه بازیکن یا مربی هم کمتر خراب میشود. همین موسیمانه با این روند ممکن بود بعد از استقلال با این اعداد جذب تیم دیگری نشود؛ اما حالا که فسخ کرده، جایگاه تیم در پایان لیگ کمتر به نام او نوشته میشود. هر کدام از این فسخها را با دلار ۸۳ هزار تومانی و براساس رقمهای قرارداد یک میلیون و ۲۰۰ هزار دلاری، ۸۰۰ هزار دلاری و… تخمین بزنید تا ببینید چه پول هنگفتی میشود و اینجاست که عجیب نیست یک هوادار فوتبال با حقوق پایه حدود ۷ میلیون قانون کار سرخورده و تلخکام باشد از این فوتبال بیکیفیت، کم هیجان و پرحاشیه، که انگار بهجای تزریق نشاط به جامعه، هدف از وجودش فقط تامین منافع عدهای دلال و بازیکن و مربی خارجی است که بدون رزومه خوب با رقمهای بالا جذب میشوند و در نهایت با فسخهای راحت و بیدردسر برای هیچ با دلارهای کشور ما که میتوانست در مصارف ضروریتری هزینه شود، کیف میکنند.
23302
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "دلارهای فراوانی که مدیران دولتی فوتبال ایران به باد می دهند/ چرا هیچکس برای این حیف و میل ها پاسخگو نیست؟" هستید؟ با کلیک بر روی ورزشی، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "دلارهای فراوانی که مدیران دولتی فوتبال ایران به باد می دهند/ چرا هیچکس برای این حیف و میل ها پاسخگو نیست؟"، کلیک کنید.